جدول جو
جدول جو

معنی جزوه دان - جستجوی لغت در جدول جو

جزوه دان
وسیله ای که پوشه ها و دفاتر مربوط به یک موضوع را در آن می گذاشتند
فرهنگ فارسی عمید
جزوه دان
جرده دان جلدی مقواییچند پوشه را در آن جا دهند کارتن
تصویری از جزوه دان
تصویر جزوه دان
فرهنگ لغت هوشیار
جزوه دان
کارتن، کلاسور
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جامه دان
تصویر جامه دان
چمدان، صندوق چرمی یا فلزی که در آن لباس می گذارند
فرهنگ فارسی عمید
عشوه داننده. ناز و غمزه دان. آشنا بطریق کرشمه و عشوه:
کو بتی کز عشق او یک شهر جان افشانده اند
زرّ و سر بر عشوۀ آن عشوه دان افشانده اند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(می وَ / وِ)
میوه خوری. مخرف. ظرفی که در آن میوه نهند. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به میوه خوری شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از جامه دان
تصویر جامه دان
صندوق چرمی که در آن لباس گذارند، چمدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جرعه دان
تصویر جرعه دان
هفتدان ظرفی که درآن جرعه شراب ریزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جامه دان
تصویر جامه دان
صندوقی که در آن جامه ها را گذارند، اتاقی که در آن جامه ها را حفظ کنند
فرهنگ فارسی معین
بقچه، چمدان
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حالت سوزاندن سریع، دل کسی را به درد آوردن
فرهنگ گویش مازندرانی